رهیافت

نقد نوشته های مصطفا فخرایی

رهیافت

نقد نوشته های مصطفا فخرایی

شعر دهه هشتاد؛ خلف صالح یا ناصالح؟/ابوالفضل پاشا

شعر دهه هشتاد؛ خلف صالح یا ناصالح؟/۹

  دهه هشتادی‌ها برای دهه هفتادی‌ها شاخ و شانه کشیدند


ابوالفضل پاشا، شاعر در بررسی ویژگی‌های شعر دهه ۸۰، شعر این دهه را ادامه شعر دهه ۷۰ می‌داند و معتقد است، لزومی ندارد در هر دوره‌اى، شعر دچار تغییر و تحول شود و برای دوره پیش از خود شاخ و شانه بکشد؛ چراکه تغییر و تحول، زمینه‌ها و بسترهاى مناسب خود را طلب مى‌کند.

پاشا در گفت‌و‌گو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) با بیان این مطلب افزود: مرزهایى که در تقسیم‌بندى پدیده‌هاى طبیعى مى‌توان متصور بود مرزهایى قطعى و مطمئن نیست. تا پیش از دهه 70 چنین تقسیم‌بندی‌هایی برای شعر مرسوم نبود. در هر دهه تغییرات کمی و کیفی در شعر صورت گرفت و بر اساس این تغییرات نام‌گذاری‌ با توجه به الگوهای غربی برای هر دهه انجام شد. البته نباید فراموش کرد که شاعران ما با تعجیل و شتاب عنوان شعر دهه 70 را برگزیدند.

وی با تاکید بر شتاب در نام‌گذاری شعر دهه 70 ادامه داد: دهه 70 به طور ارتجالى نام شعر دهه‌ 70 را به خود گرفت و در واقع این نام ـ طبق روال معمول نام‌گذارى در دهه‌هاى قبل ـ روى ‌این شعر ماند، متأسفانه برخى ‌از شاعران دهه‌هاى ‌بعد نیز اندیشیدند که باید شعر هر دهه‌‌ای تفاوت‌هاى ‌عمده‌اى با دهه پیش از خود داشته باشد. بر همین اساس شعر دهه 80 را در مقابل شعر دهه‌ 70 علم کردند و براى ‌شعر دهه ‌70 شاخ و شانه کشیدند.

پاشا به موافق نبودنش با نام‌گذاری شعر در هر دهه اشاره کرد و افزود: برای شعر هر دهه‌ای اتفاق بزرگی که شعر را دگرگون کند، رخ نداده است. دهه 80 نیز از این قضیه جدا نبوده و ما شاهد اتفاق و دگرگونی ویژه‌ای در شعر این دهه نبودیم.

وی شعر دهه 80 را ادامه شعر دهه 70 می‌داند و معتقد است تفاوت زیادی میان شعر این دو دهه دیده نمی‌شود. هر دو ادامه و تکمیل‌کننده یکدیگر هستند اما در هر دو دهه یکسری شاخه‌های انحرافی و خارج از فرم نرمال را شاهد بوده‌ایم. مانند شعر دوره نیما، که شاخه اصلی نیما بود و شاخه فرعی و انحرافی آن شاعرانی چون تندر کیا یا به نوعی هوشنگ ایرانی. به باور او حتی می‌توان خانلری و گروهش را نیز در این شاخه جای داد.

این شاعر توضیح داد: شاعران شاخه‌های فرعی شعر در هر دهه بدون درک صحیح از مصادیق شعری و نداشتن شناخت کافی از شعر کهن ایرانی به شعر روی آورده‌اند. همچون گروهی با عنوان شاگردان براهنی در دهه 70 که بی‌ توجه به سابقه فرهنگی ایران و با اتکا به آموزه‌های ناکافی در حوزه شعر به سرودن شعر پرداختند. من در آثار آن‌ها بیشتر تقلید، درک نادرست زمان و بی‌اعتنایی به شعر کهن را دیدم.

وی در توضیح وضعیت نقد شعر در دهه 80 اظهار داشت: در این دهه نیز همچون دهه 70 یکسری ویژگی‌های جدید در شعر دیده شد که معیار‌های نقد پیش از آن برایش کافی نبود، بر همین اساس شاعران خود به نقد شعر در راستای تعاریف و ویژگی‌های جدید شعری‌شان پرداختند. اما در این دهه مشکلی بر مشکلات دیگر نقد دامن می‌زد و آن نبود مجله‌ها، روزنامه‌ها و نشریه‌های تخصصی برای شعر است. 

این شاعر ادامه داد: اغلب صفحه‌های روزنامه‌های ما به فضایی برای خبرهای سیاسی و اجتماعی تبدیل شده‌اند و ادبیات دچار فقر مطبوعاتی است. البته نباید اقدام وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌های ادبی را در این زمینه نادیده گرفت؛ چراکه بیشترین حجم فعالیت را آن‌ها بر عهده داشتند و چهرهای خوبی از میان منتقدان وبلاگی رشد کردند و شناخته شدند.

پاشا درباره چگونگی بحث تئوریکی شعر در دهه 80 تاکید کرد: شاخه اصلی شعر در هر دهه بر اساس درک صحیحش از زمان و مکان شعر می‌سراید و شاخه‌های فرعی براساس الگوهای غربی و گرته‌برداری‌های نابه‌جا. این امر ارتباطی با تئوری‌های شعر ندارد. بلکه شاخه اصیل شعر باید همیشه با توجه کمتر به الگوهای وارداتی به تکمیل ویژگی‌های ارزنده دوران خودش بپردازد.

وی تاکید کرد: پایان دهه‌ 70 یا دهه‌ 80 یا هر مرحله‌ دیگرى ‌از زمان را نمى‌توان پایان شعر آن دوران دانست؛ بلکه روند شعر، خوش‌بختانه همچنان ادامه دارد.

این شاعر در پاسخ به این پرسش که آیا در دهه 80 شاعر و یا شاعرانی ظهور کرده‌اند که بتوان به آینده شعری آن‌ها امیدوار بود اظهار داشت: شاعران این نسل، از پایان دهه‌ 60، با تأثیر از پیش‌زمینه‌هاى فرهنگى و ادبى نسل‌هاى ‌قبل، شعرى متفاوت سرودند. از میان این شاعران مى‌توان به رضا چایچى، و تا حدودى به نازنین نظام شهیدى استناد کرد. بقیه‌ شاعران این نسل هم، از آغاز دهه‌ هفتاد، با شاعران قبلى ‌این نسل همگام شدند که از آن میان مى‌توان به شیوا ارسطویى،‌ ابوالفضل پاشا، ضیاءالدین خالقى‌، بهزاد خواجات، بهزاد زرین‌پور، اعظم شاهبداغى‌، مهرداد فلاح، مهرنوش قربانعلى‌، آزیتا قهرمان، جلیل قیصرى‌ و حافظ موسوى‌ اشاره کرد.

وی ادامه داد: از نیمه‌ دوم دهه 70 که تغییرات اجتماعى و فرهنگى ایران شتاب بیشترى گرفت و چاپ کتاب‌هاى ‌شعر گسترش یافت، شاعران دیگرى به این جمع اضافه شدند که از آن میان مى‌توان سعید آرمات، محمد آزرم، محمد آشور، على ‌آموخته‌نژاد، پگاه احمدى‌، على‌رضا بهنام، ناصر پیرزاد، صمد تیمورلو، رزا جمالى‌، آفاق شوهانى‌، فریاد شیرى‌، محمدحسین عابدى‌، فرشید فرهمندنیا، على‌ قنبرى‌، میلاد محمدى‌، مهدى ‌مرادى‌، محمدحسن نجفى‌ و رسول یونان را نام برد. اما نکته‌ بسیار مهم در این است که از دهه‌ 80، شعر معاصر ایران به دو بخش تقسیم شد. البته این تقسیم‌بندى را برای هر دوره‌اى مى‌توان در نظر گرفت، اما در این دوره، مشخص‌تر از هر دوره‌اى قابل دیده شد.

پاشا بخش نخست شعر این دهه را ادامه‌ منطقى همان شعر موسوم به شعر 70 دانست و از میان شاعران آن، کبوتر ارشدى‌، علی اسداللهی، مزدک پنجه‌اى‌، روجا چمنکار، لیلا حکمت‌نیا، تیرداد راد، محمد صادق صالحی ، مصطفا فخرایى‌، کورش کرم‌پور، فرهاد کریمی،  مجید کوهکن، اسماعیل مهران‌فر، یونس معروف‌نژاد، حبیب موسوى بى‌‌بالانى و سعید نصار یوسفی اشاره کرد.

وی درباره بخش دوم شاعران دهه‌‌ 80 اظهار داشت: آن‌ها شاعرانى بودند که متأسفانه ساده‌انگارى را با سادگى اشتباه گرفتند و انشاهاى دم دستى خود را به نام شعر ارایه کردند. خوشبختانه تعداد این‌گونه شاعرنمایان اندک است و البته در هر دوره‌اى ‌مى‌توان چنین شاعرنمایانى را دید. اما طبق تجربه‌ تمام دوره‌هاى‌ تاریخ، چنین افرادى خیلى ‌زود به فراموشى سپرده خواهند شد.

منبع:خبرگزاری کتاب ایران

http://ibna.ir/vdcb8zbs.rhbg9piuur.html